هنگامی که قلب تنهایی در تلاطم توهم می کوبد و حس شگرف انزوا ، از خیالات واهی انسان بتخانه ای پرازدحام از بت های دشواری ها و ترس ها بنا می کند ، و تاریکی و انزوا و خیالات وهم انگیز او را سرگردان میان صفا و مروه ی درونش کرده هر چه سعی می کند راه روشنی نمی یابد ابراهیم تبردار خود شده ، تبرِ به بتکده اوهام خود کشیده و شکن شکنِ ، سلطنت نمرودی انزوای خود را واژگون نماید . بیاید در خود برای رهایی خود با شکن خود شود تا بتواند قلندرانه و پاک ، دامن از لات ومنات دشواری های ترس انگیز زدوده سر به سجاده ی غیرت، آزمونی بزرگ از رهایی را پس پشت نهد . که انزوا محصول شیفتگی است و بشر مدام در خود به قیام بر علیه شیفتگی مبتلاست که شیفتگی، او گوناگون است که شیفتگی علایم توهم و توقع دارد و در موضع توهم است که غرور شکل میگیرد.
انسان تبر دار اینجا به ایمان خود تکیه ، و از خرابگاه درون ، پای به مقام جبران می گذارد.
مقام جبران همان توکل است توکل که موجب محبت است و محبت که سرآغاز عاشقی آن جای شریفی که طبع بشر دل ، تازه کرده و نوازشگر ، معشوق را تا مقام اشرف مخلوقات بودن به اوج می برد. همانجا که انسان جز معشوق، جمعیتی در جهان نمی بیند و از مقام ابراهیمی به موسایی میرسد. موسایی ارنی ارنی گوی وادی درون ،را در هزار کوه نورانی پی معشوق باشد که مقام موسایی هم شگفت اور مقامی است و .
از مقام ابراهیم تا معراج نوشته ابوالقاسم غلامحیدر
، ,مقام ,شیفتگی ,موسایی ,انزوا ,ابراهیم ,است و ,و از ,از مقام ,می کند ,است که
درباره این سایت